یادداشتی کوتاه بر سی و نهمین دوره جشنواره ملی فیلم فجر

سید مهدی کیوان زاده

یحتمل از زمانی که سواد خواندن و نوشتن آموخته ام، کمترین میزان دست بر قلم بردنم در سال 99 اتفاق افتاده است. سالی که از بهارش نکو نبود و طبعا نکو هم نماند. سالی که بسیاری از عزیزانمان را از ما گرفت و ما را از هم دور کرد. سالی که فارغ از کیفیت و کمیت زندگی، احتمالا متفاوت ترین سال عمرمان بوده است.

حال زور برگزاری جشنواره سی و نهم فجر به شرایط چربیده و دستان کم توان و ذهن کم حوصله این روز های من را به نگارش چند خط پیرامون خودش وا داشته است.

قطعا جشنواره سی و نهم فجر هم بحرانی ترین جشنواره تاریخ خودش بوده است. هنوز تا فاصله دو هفته مانده به زمان مقرر همیشگی برگزاری، حتی ماهیت برگزاری نامشخص بود، چه برسد به تکلیف فیلم های بخش سودای سیمرغ یا اکرانهای استانی و مردمی!

در هر صورت جشنواره فیلم فجر با دبیر جدید و نسبتا منفعلش، آقای طباطبایی نژاد، با اطلاع رسانی های دقیقه نودی سر موعد برگزار شد و رونق مجددی به سالن های سینمای کشور بازگرداند. اما با چند تغییر بزرگ:

1-دو محل رقابتی تهران بر سر کاخ جشنواره و سینمای رسانه بودن، امسال هم رفیق شدند و هر دو بعنوان سینمای اهالی رسانه معرفی شدند تا از تجمع منتقدین و اهالی رسانه به دلیل شیوع کووید کاسته شود.(برج میلاد و پردیس سینما گالری ملت).

2-هیات انتخاب و هیات داوران در هم ادغام شدند! نکته مهم دیگر نیز عدم وجود حتی یک منتقد سینما در میان اعضای داوران بود.

3-از 57 فیلم نهایی و دارای نسخه کامل فقط 16 اثر به سودای سیمرغ راه یافتند! در این میان فیلم های چپ راست و قاتل وحشی توقیف شدند و حتی پروانه نمایش موقت برای جشنواره نیز برایشان صادر نشد. ( که پیشتر برای فیلم های مسئله دار رایج بود).

4-امسال برای نخستین بار بلیت فروشی صرفا آنلاین و با حداکثر 30 درصد ظرفیت سالن ها بود.

5-امسال برای نخستین بار تمامی فیلم های بخش سودای سیمرغ علاوه بر مراکز استانها در برخی شهرستان های دیگر کشور نیز به نمایش درآمدند تا اندکی از زیان های تعطیلات کرونایی آنها جبران گردد.

6-هم چنین امسال برای نخستین بار تمامی مخاطبین از سراسر کشور قابلیت شرکت در رای گیری الکترونیکی سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را داشتند که از مزیت های محدود این دوره جشنواره بود و به برقراری عدالت فرهنگی کمک می کرد.

اما پوستر،

پوستر جشنواره سی و نهم بدون شک ضعیف ترین پوستر تاریخ این فستیوال است. آن هم درست در بحرانی ترین سال برگزاری آن!

بیماری کووید و ویروس کرونا که تعطیلی طولانی مدت کلیه امور فرهنگی هنری مملکت را هدف گرفت، و سینماداران را به ورشکستگی کشاند و هنرمندان عزیزی را از میان ما برد، دقیقا در کجای این پوستر خنثی وجود دارد؟ علت این سطح از بی ربط بودن نسبت به زمانه در چیست؟ مشخص نبودن هزینه های برگزاری جشنواره و درواقع عدم وجود شفافیت هم به این مسئله دامن زده است.

و سودای سیمرغ.

از میان فیلم هایی که امسال دیدم، صرفا شش(شیش) فیلم را قابل تحمل و تامل میدانم. بترتیب اهمیت: 1-بی همه چیز 2- ابلق 3-روشن 4-شیشلیک 5-خط فرضی و 6-رمانتیسم عماد و طوبا ( برای کسب اطلاعات بیشتر درباره فیلم های مذکور به اکانت توییترم مراجعه کنید، البته اگر زیاد قائل به اسپویل نیستید!). (ضمنا امسال چهار فیلم تی تی، یدو، مامان و زالاوا را ندیدم، اگر در لیست نیستند تعجب نکنید).

علت ورود صرفا 16 فیلم به بخش سودای سیمرغ که جملگی حداقل در یک بخش جنبی نامزد دریافت سیمرغ شدند، را هنوز هم درک نمی کنم اما اگر به این 16 اثر بعنوان برآیند تولیدات یکساله سینمای ایران بنگریم، چه پکیجی در برابر جامعه قرار داده ایم؟

1-سهم فیلم های مستقل، نزدیک به صفر.

جشنواره امسال عمدتا با فیلم های سه ارگان دولتی اوج، بنیاد فارابی و کانون پرورش فکری عزیز ساخته شده و خب این به معنای حذف نقش تهیه کنندگی در سینمای ملی ایران است. درواقع تهیه کننده دیگر تهیه کننده حقیقی نیست و او صرفا شخصی است که با لابی و ساخت و پاخت به دنبال جلب و جذب سرمایه گذار برای فیلمی است که احتمالا پسندیده. (شاید هم با کارگردان اثر رفیق است!). درواقع تهیه کننده در فیلم سفارشی یک دلال سینمایی یا در حالت ایده آل مدیر تولیدی است که پورسانتش را در مرحله تولید، و نه اکران، به جیب مبارک می زند و به حماقت مسئولین مربوطه نیز خنده می کند!

2-باز هم بی ربط بودن به زمانه (از پوستر تا محتوای آثار)

مطابق آمار رسمی حداقل 12 فیلم از 16 فیلم داستانی امسال از اول اسفند 98 وارد مرحله تولید شده اند. (مثلا با رعایت پروتکل). چرا در هیچ یک از این آثار کوچک ترین اشاره ای به مسئله کرونا نشد؟! این بار هم اگر جشنواره فیلم فجر را با جشنواره سینما حقیقت که دو ماه زودتر هم برگزار شد مقایسه کنیم، باز هم پرچم سینمای مستندمان بالاست که همواره چند گام از فجر جلوتر است. جشنواره سینما حقیقت هم بخش ویژه کرونا داشت و هم شیوه برگزاری مناسبی به صورت آنلاین که شامل برگزاری و پخش بدون حاشیه تمامی فیلم ها و ورکشاپ های جشنواره میشد.

3-ترویج ناامیدی، با ارائه انواع و اقسام خودکشی!

اگرچنانچه در پایان بندی برخی فیلم ها با شخصی روبرو میشویم که اصطلاحا به بن بست میرسد و خودکشی را به ادامه حیات ترجیح می دهد، باید بستر دراماتیک مناسبی را برای باورپذیر بودن این امر در طول اثر ارائه کنیم. اتفاقی که صرفا در "بی همه چیز" و تا حدی هم در خط فرضی بخوبی رخ میدهد. اما در سایر فیلم ها بنظر میرسد این یک پایان بندی شبه آوانگارد و کاریکاتوری است برای فرار رو به جلو از ترس خالی ماندن حفره های فیلمنامه و شخصیت پردازی. با قاطعیت بیش از نیمی از فیلم های امسال مروج ناامیدی هستند و ارائه این تصاویر و پایان بندی های بی اساس و هیجانی به جامعه، چه دردی از دردهای مردم کم میکند؟ به قول سید صادق لواسانی، منتقد سینما، که ضمن اشاره به فیلم خوب تنهای تنهای تنها اثر احسان عبدی پوردر پست اینستاگرامی اش نوشته است: شاید شما یادتون نیاد، اما یه زمانی توی این سینما فیلم های حال خوب کن هم ساخته میشد!

4-نادیده گرفتن برخی از چهره های شایسته سیمرغ.

بزرگترین حسرت داوری جشنواره هم بی اعتنایی به بازی درخشان باران کوثری در بی همه چیز بود. عشق و علاقه او به گاوش از کاراکتر او یک مش حسن تمام عیار ساخته بود. و قطعا سلیقه ای بودن داوری پاسخ مناسبی به این میزان نادیده گرفتن نیست، چرا که این بازیگر حتی بعنوان نامزد سیمرغ بلورین مکمل زن هم معرفی نشد!

5- و بجنورد

جشنواره امسال را فقط در بجنورد دیدم. مثل دوره سی و پنجم. 4سال پیش کنکور مانع سفرم به مشهد در ایام جشنواره شد و امسال محدودیت های کرونایی. جشنواره سی و نهم با همه معایب متعدد ریز و درشتش بالاخره چراغ های سینما را روشن کرد. به امید ادامه دار بودن این بازگشایی و به امید جهان بدون کرونا.

انتخاب های ویژه: کنجی گیراک، آلبوم آمیگو، دو در میان نشینی با دوستان در سینما عمیق بجنورد، تماشای ابلق در بالکن سینما گلشن با همراهی یک نفر دیگر و صحبت های رضا عطاران در اختتامیه فجر.

نویسنده: سید مهدی کیوان زاده

اینستاگرام و توییتر: Keivan-1998-