میانِ ریتا و چشمانم… تفنگی ست. و آنکه ریتا را میشناسد، خم میشود و برای خدایی که در آن چشمان عسلی ست نماز میگذارد!… و من ریتا را بوسیدم آنگاه که کوچک بود و به یاد می آورم که چه سان به من درآویخت. و بازویم را، زیباترین بافته ی گیسو فرو پوشاند. و من ریتا را به یاد می آورم به همان سان که گنجشکی برکه ی خود را به یاد می آورد آه… ریتا میان ما یک میلیون گنجشک و تصویر است و وعده های فراوانی که تفنگی… به رویشان آتش گشود! نام ریتا در دهانم عید بود تن ریتا در خونم عروسی بود. و من در راه ریتا… دو سال گم شدم و او دو سال بر دستم خفت و بر زیباترین پیمانه ای پیمان بستیم، و آتش گرفتیم و در شراب لبها و دوباره زاده شدیم! آه…ریتا چه چیز دیده ام را از چشمانت برگرداند جز دو خواب خفیف و ابرهایی عسلی بود آنچه بود ای سکوت شامگاه ماه من در آن بامداد دور هجرت گزید در چشمان عسلی و شهر همه ی آوازخوانان را و ریتا را برفت. میان ریتا و چشمانم تفنگی است...

چرا نمایشنامه خشک سالی و دروغ، شاهکار محمد یعقوبی، اجازه شرکت در جشنواره تئاتر استانی و اجرای عموم را ندارد؟ آیا مهاجرت یعقوبی به کانادا، دلیل قانع کننده ای برای لغو اجرای نمایشنامه ای است که او ده سال پیش به نگارش در آورده؟! نمایشنامه ای که قطعا می تواند موثرتر از ساعت ها کلاس درس و جلسه مشاوره و روانشناسی واقع شود. به یاد دارم که آخرین اجرای این نمایش بسیار جذاب و آموزنده در خراسان شمالی، آذر ماه پارسال و در اولین جشنواره تئاتر دانشجویی دانشگاه بجنورد بود. ( جشنواره ای پرسروصدا که با گذشت حدود نه ماه همچنان بر رویداد های نمایشی استان و جو حاکم بر آن تاثیر گذار است!)

پ.ن1: اهورا مزدا این سرزمین را از دشمن، از خشک سالی، از دروغ دور بدارد. ( یا نجات دهد ...)

پ.ن2: اگر از من بپرسند تابستان خود را چگونه گذراندی؟، در جواب همین بس که می گویم: فیلمنامه های فرهادی و نمایشنامه های یعقوبی را خوانده ام. 

پ.ن3: لطفا فیلم تئاتر خشک سالی و دروغ را ببینید نه فیلم سینمایی آن را! دلیل منطقی زیاد دارد ولی دو مورد مهمش را میگویم: 1- پایان فیلم بر خلاف پایان واقع گرای نمایشنامه یک فاجعه است. 2- آرش در فیلم تئاتر پیمان معادی است، ولی در فیلم سینمایی محمدرضا گلزار!

پ.ن4: از مسئولین متولی فرهنگ و هنر خراسان شمالی تقاضا دارم که هنگام فراخوان جشنواره های بومی مثل تئاتر کوتاه با رویکرد جوان، سروصدایی حداقل مشابه هنگام برگزاری آن داشته باشند! لطفا درحالی که به فکر پرکردن راهروی تاریک و تنگ پلاتو شمس با توده ای از جمعیت شهروندان علاقه مند به تئاتر هستید، کمی هم در زمینه فراخوان ها و استعدادیابی پررنگ تر کار کنید. بسیاری از دوستان جوان و باانگیزه ام خبر از فراخوان این جشنواره نداشتند و یک باره با پوستر های برگزاری آن و جدول نمایش ها مواجه شدند!

پ.ن5: اهورا مزدا! چرا آدم ها هم دیگر رو رنج میدن؟! (صدای آرش)

پ.ن6: به امید حضور موفق گروه تئاتر رویش در جشنواره تئاتر استانی و سوره.