چند روز پیش از فرصت حضورم در مشهد استفاده کردم و سری به پردیس سینمایی هویزه این شهر زدم تا چند فیلم مستند جشنواره بین المللی سینما حقیقت را به نظاره بنشینم. امسال اولین باری بود که بخشی از فیلم های منتخب این جشنواره در شهری به جز تهران به نمایش در می آمد. به نظر من جشنواره سینما حقیقت چند قدمی جلوتر از جشنواره فیلم فجر قرار دارد. چون نه در اهدای جوایزش با کسی تعارف و رودربایستی دارد و نه بخش ملی و بین المللی جدا از هم. سینما حقیقت تیزر زرق و برق دار و یا تبلیغات شهری آن چنانی ندارد که مخاطبان آماتور را به سینما بکشاند. هم چنین این جشنواره نگاه ویژه ای به فیلمسازان تازه کار و جوان سینمای مستند ایران دارد.

 در سالن چهارم هویزه، اکسدوس به کارگردانی بهن کیارستمی که اتفاقا  فردای آن روز تندیس بهترین کارگردانی مستند بلند این جشنواره را از آن خود کرد، تماشا کردم. مستند 77دقیقه ای با موضوع افغانی های مهاجری که بعد از نوسانات اخیر ارزی و بی ارزش شدن ریال ایران، قصد بازگشت به کشورشان را دارند. مستند درون اردوگاهی می گذرد که افغانی هایی که قصد ترک ایران را دارند، در آن جا انگشت نگاری شده و توضیحات و مدارکشان را به متصدیان مربوطه ارائه می دهند. تصویر برداری فیلم به گونه ای است که در اغلب اوقات از دوربینی که پشت متصدی ها قرار دارد، یک مهاجر افغانی که در محل مربوط به ارباب رجوع نشسته و زمینه ای رنگین هم در پشت سرش قرار دارد، مشاهده می شود. این تمهید کیارستمی به دلیل احترام به شخصیت(تشخص بخشی)  هر یک از مهاجران افغانی است.

 به یاد دارم که برخی منتقدین در جلسه ی نقد فیلمی که بلافاصله پس از نمایش آن برگزار شد، به کارگردانی شدن نحوه برخورد متصدیان با مهاجران افغانی اعتراض می کردند. متصدیان این اردوگاه به جای برخورد خشک و بی روح و بروکراتیک همیشگی کارکنان از این دست مراکز با مهاجران، صبورانه و با خونسردی و خوشرویی به مصاحبه و گفتگو با آنان می پرداختند. پس چطور می شود که کیارستمی برای ساخت این فیلم تندیس بهترین کارگردانی جشنواره حقیقت را می گیرد؟ با مراجعه به تعریف اصلی و جامع مستند می توان این عمل کیارستمی را توجیه کرد. مستند یعنی پردازش خلاقانه واقعیت ها. وقتی صحبت از خلاقیت در پردازش واقعیت می شود، یعنی کارگردان با متصدیان صحبت کرده و نقطه نظراتش را با آنان به اشتراک گذاشته است و این کار نه تنها ایرادی ندارد، بلکه بسیار با ارزش است.

 اگرچه کیارستمی در متن آغازین مستند به بحث قیمت دلار و پایین آمدن ارزش ریال اشاره می کند، اما رفته رفته با روایت های هریک از شخصیت های مهاجران مسئله ی بنیادینی را ( چون بی هویتی نسل جوان افغانستان، اختلافات قومیتی این کشور، شرایط ازدواج جوانان این کشور، برخورد از بالا به پایین مردم ایران به این افراد و ...) بیان می کند و در انتها عملا مهاجرانی را نشان می دهد که قصد بازگشت به ایران را دارندو فقط چند صباحی مهمان خاک مادری خواهند بود.

 همان طور که انتظار می رفت، تدوین اکسدوس هم مانند تاکسی و کارهای دیگر کیارستمی بسیار حرفه بود. بدون شک بهمن کیارستمی یکی از زبده ترین تدوین گران سینمای مستند ماست. هر چند که هنوز هم مقایسه او با پدرش در هر زمینه ای کار به غایت عبثی است!


 سید مهدی کیوان زاده -  توئیتر و تلگرام:   keivan-1998@